دلنوشته امیر عباسی برای شهید آرمان علیوردی در آستانه سالروز شهادت+فیلم
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۰۲۶۵۸
به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، امیر عباسی مداح سرشناس کشورمان در آستانه فرارسیدن سالروز شهادت آرمان علیوردی دلنوشتهای منظوم برای او نوشت.
متن این دلنوشته به شرح زیر است:
تو مؤمن بودی و انگار نوری منجلی بودی
که وقف راه دین بودی و سرباز ولی بودی
غریبانه اگر چه جانفدای راه دین گشتی
عزیزم، تو قوی بودی، برای خود یلی بودی
زلال و پاک مثل شبنمِ بر روی برگ گل
شبیهِ آینه شفاف بودی، صِیقلی بودی
شبیه آیه های فتح و پیروزی درخشیدی
به قلبِ پر غمِ اسلام وحیِ مُنزَلی بودی
همه گریان در آن هنگامه و تو در میان قبر
در آغوش پر از مِهرِ حسین بن علی بودی
تویی معنایی از نور و وفا و عشق و خوش عهدی
یقین دارم که رجعت میکنی با حضرت مهدی
به گزارش فارس، آرمان علیوردی شهید امنیت ۴ آبان ۱۴۰۱ در جریان ناآرامیها توسط اغتشاشگران ربوده شد و پس از شکنجه و ضرب و شتم با ضربات چاقو و سنگ در کنار خیابان رها شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خاکسپاری پیکر آرمان علی وردی با حضور امیر عباسی
خانواده او نیز پیراهن مشکی این شهید را که در مجالس عزای سیدالشهدا برتن میکرد، به امیر عباسی هدیه دادند.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: آرمان علی وردی امیر عباسی مداح اهل بیت شعر آرمان علی وردی امیر عباسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۰۲۶۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تفال به حافظ یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳؛ به جان او که گرم دسترس به جان بودی...
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
به جان او که گرم دسترس به جان بودی
کمینه پیشکش بندگانش آن بودی
بگفتمی که بها چیست خاک پایش را
اگر حیات گران مایه جاودان بودی
به بندگی قدش سرو معترف گشتی
گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودی
به خواب نیز نمیبینمش چه جای وصال
چو این نبود و ندیدیم باری آن بودی
اگر دلم نشدی پایبند طره او
کی اش قرار در این تیره خاکدان بودی
به رخ چو مهر فلک بینظیر آفاق است
به دل دریغ که یک ذره مهربان بودی
درآمدی ز درم کاشکی چو لمعه نور
که بر دو دیده ما حکم او روان بودی
ز پرده ناله حافظ برون کی افتادی
اگر نه همدم مرغان صبح خوان بودی
شرح لغت: کمینه:صفت پیشکش/ لمعه ی نور:درخشش نور.
تفسیر عرفانی:۱- حضرت حافظ در بیتهای هفتم و هشتم میفرماید:
او را در خواب حتی نمیبینم، چه رسد به دیدار او. پس اینک که وصال میسر نمیباشد، کاش او را در خواب میدیدم.
* اگر حافظ با پرندگانی که هر صبح نغمه سر میدهند، هم آواز شود، ناله اش فاش نمیشود تا محبوب آگاه شود.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
۲- در اندیشه کار یا چیزی یا کسی هستید که فعلاً بسیار دور است؛ بنابراین بهتر است که صرف نظر کنید. وقت را بیهوده از دست ندهید، زیرا دل در گرو آرزوهای رنج آور نهاده اید.
تعبیر غزل:به کسی دل بستهای و این دلبستگی تا به آن حد است که فکر میکنی او تنها بهانهی تو برای زندگی است، اما به وصال او امید نداری. با این حال با تمام وجود در این راه تلاش میکنی و از جان مایه میگذاری.